با سلام
به بهانه تغییر آدرس انجمن ادبی حکیم فردوسی رباط کریم خدمت رسیدیم
علاقه مندان می توانند جهت مراجعه به سایت این انجمن از آدرس ذیل استفاده کنند
بدیهی است دسترسی به وبلاگ این انجمن مطابق آدرس قبل نیزامکان پذیرخواهدبود
در ضمن
به استحضار کلیه اعضای محترم و علاقمندان می رساند کلاس های انجمن ادبی فردوسی رباط کریم از این پس راس ساعت ۱۶ در مکانِ
فرهنگسرای شهر رباط کریم
جنب شهرداری و سینما فرهنگ روزهای چهارشنبه هرهفته برگزار میگردد.
حضور راس ساعت موجب سپاس است.
در همین جا از مدیریت و کارکنان آموزشگاه غیر انتفاعی بزرگمهر که ما را تا کنون مورد لطف و مرحمت خود قرار داده بودند تقدیر و تشکر می نماییم
تخم مرغ
کره
آرد
شکر
چند صفحه خاطره به مقدار لازم
یک قاشق روغن
روغن داغش را زیادتر می کنم
باد می وزد
چند صفحه جلوتر
چه آشی برایمان پخته است
این روزگار
1- عذر خواهی
اسفند هم با تمامی نحسیش برای من و شعر دارد تمام می شود.
بوی گند رکود بدجور مغزم را آزار می دهد .
چیزی برای گفتن ندارم مگر عذر خواهی
از همه عزیزانی که آمدندو سر زدند ( نظر گذاشتند یا نگذاشتند ) واقعاعذرخواهی می کنم . می دانم وقتی که گذاشتند قابل جبران نیست ولی سعی می کنم با حضور دروبلاگ ایشان جبران کنم .
۲- شعر
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری وشمسی همه بی خورشیدند
تو بیایی همه ی ثانیه ها ، ساعت ها
از همین روز همین لحظه همین دم عیدند
شادروان قیصر امین پور
3- ترانه
تن تو به پای من خورد چنجشم شد بدم اومد
پیچیدی به دور پاهام اون که باید سر اومد
آروم آروم قد کشیدی رو تن من جا گذاشتی
تمام عشق زمین و توی قلب ما گذاشتی
من واسه تو یه درختم تو برای من یه پیچک
قد بکش تو رو تن من با گل ناز و تک تک
دستام عادت کرده هر روز واسه من گل بیاری
جای رد پای دیروز واسم امروز گل بکاری
دستام عادت کرده هر شب گل بیاری واسه من
بپیچه عطر تن تو مثل هر شب تو تن من
رد تو روی تن من همه ی خاطره هام
دل خوشم به اینکه بازم خاطرات تو باهام
من یه تیکه چوب اما با امیدت ریشه دارم
من بمیرم یا نمیرم ، واسه تو فرقی ندارم
تو برای من امیدی ، من برای تو درختم
قد بکش تا روی چشمام ، نذار از چشات بیفتم
...
قاصدک
4- متن
احمدک بیک نگاه یکدل نه، صد دل عاشق دختر چوپان شد و از او پرسید :
-اینجا کجاست ؟
دختر جواب داد :«اینجا کشور همیشه باهاره »
-من بسراغ آب زندگی آمده ام چشمه اش کجاس؟
دختر خندید و جواب داد : همه آبها آب زندگیس، این آب چشمه مخصوصی نداره
احمد بفکر فرو رفت و گفت :
حس می کنم ….مثه چیزی که عوض شدم . همه چیز اینجا مثل اینکه در عالم خوابه… چیزاییکه بچشم می بینم هیشوقت نمیتونستم باور بکنم .
دختر پرسید: مگه از کجا اومدی ؟
احمدک سرگذشت خودش را از سیر تا پیاز نقل کرد و گفت که آمده تا آب زندگی واسه پدر و
برادرهایش ببرد .
دختر دلش به حال او سوخت و گفت:اینجا آب زندگی چشمه مخصوصی نداره
فقط در کشور کرها و کورها این لقبو به آب اینجا دادن، اما اگه برادرات حس آزادی ندارن بیخود وخت خودتو تلف نکن، چون آب زندگی بدردشون نمیخوره .
احمدک جواب داد : از حرفهای شما که چیز زیادی سرم نمیشه . ا
شاید هم که اشتباه کرده باشم .
آب زندگی - صادق هدایت
5- خدا حافظی
شایداین آخرین پست در این سال باشه ، از این سال و همه خاطرهاش خداحافظی می کنم.
خدا حافظ ای سال هشتادو نه
خدا حافظ ای سال پر درد سر
انسان در زیر بار سنگین موفقیت هایش دارد مسخ می شود ، علم امروز دارد انسان را به یک حیوان قدرتمند بدل می کند .
تو هرچه می خواهی باشی باش ، اما... آدم باش.
اگر پیاده هم شده سفر کن . در ماندن می پوسی .
هجرت کلمه بزرگی در تاریخ ((شدن )) آدمها و تمدن هاست .
وصیت نامه -دکتر شریعتی
ساقیا آمدن عید مبارک بادت وآن مواعید که کردی مرواداز یادت
حافظ
سال نو بر همه عزیزان شاد و مبارک