۱-حرف دل
خوب قول داده بودم شنبه ها یک مطلب بنویسم اما یک غزل نوشته بودم که حاضر نشد اصلا هنوز به غزل های خودم ایمان ندارم فکر می کنم هنوز بلد نیستم غزل خوب بگم البته مشکل وزن و قافیه نداره ولی مفهومش یه جورایی غزل نیست - نیمه کاره ولش کردم نمی تونم باهاش ارتباط برقرار کنم باشه تا یه وقت دیگه .
- برای اینکه دست خالی نباشم یه ترانه قدیمی دارم که امیدوارم خوشتون بیاد ویک رباعی جدید که ....
- نظر همه ی عزیزان رو می خونم و بادیده منت می پذیرم و اگر لازم باشه جواب مناسب خواهم داد وحتی در اشعارم درصورتی که ممکن باشه تغییر خواهم داد هرچند که تا کنون هم اینطور بوده است
- از نقد - جدی - شوخی - ناراحت نمی شوم
- فقط نظراتی را حذف خواهم کرد که در آن به شخصیت خوانندگان توهین شده باشد.
- لینک بعضی از دوستان با عرض معذرت به علت فعال نبودن وبلاگ ایشان حذف شده است .
۲- ترانه
چشامو می بندم و یه خاطره در میزنه
صدای نفس نفس قلبمو از جا می کنه
قلب من تو دست اون تمام هیکلم عرق
واسه آروم شدنم کتابو می زنم ورق
دستاشو از جلو دستام می کشه با دلهره
مبادا یواشکی دستی به دستی بخوره
چشاشو می گیره ازمن زیر لب یواش می خنده
سر می گردونه و با ناز اونارو یواش می بنده
توی این تقویم ساده چه روزی روز منه
چشا مو واکنم از خواب ببینم در می زنه
فیلم گوشه ی کتاب یه تیر توی قلب منه
برقای روی لباش دکمه تکرار می زنه
می دونه زخمی شدم این پا و اون پا می کنه
با همین سادگیاش مشت منو وامی کنه
سرخی صورت من با این صدای دورگه
می گه رسوا شده دل هر چی می خواد بگه بگه
واسه ضربه ی آخر با همون موی پریشون
میاره دستاشو نزدیک تا دم دستای لرزون
می گیره کتابو از ته قلب من وایساده انگار
اما اون چشای وحشی می گه انگار که نه انگار
توی این تقویم ساده چه روزی روز منه
چشا مو واکنم از خواب ببینم در می زنه
می دونم عزیز من دنیا همش نوبتیه
بزار از خواب بپرم می بینی نوبت کیه
قاصدک
۸۹/۱/۲۸
۳- رباعی
یک جمع فریب خورده - جمعی هوشیار
یک جمع به خواب رفته - جمعی بیدار
از حنجره ی خدا خجالت بکشیم
این قدر به اسم او نگوئیم شعار
قاصدک
۱- رباعی
الف) فلسفه مسیح
ای کاش که باز فکر فردا بودیم
هم فلسفه ی مسیح و بودا بودیم
دل تنگ کلامی ام که او گوش کند
ای کاش که هر لحظه یهودا بودیم
ب) فرار
باید که تو را شکار می کردم من
آخر تو بگو چه کار می کردم من
از خویش کمی جلوترم می دانم
از خاطره ام فرار می کردم من
ج) کورس
امروز دوباره باز دیرم شده است
یک باغچه نه باغ اسیرم شده است
با عشق همیشه کورس دارم اما
لبهات مزاحم مسیرم شده است
د) قوم
یک قوم فقط ستم روائی کردند
یک قوم فقط ستم زدائی کردند
دیدند که خوب وبد نمی فهمیدید
این قوم برایتان خدایی کردند
قاصدک
جمعه ۱۰/۱۰/۸۹
۲- شاید شعر
هزار بار این ترانه را سروده ام
ماهی از آب سیر نمی شود
و دریا از ماهی پر
ناشناس
۳- فال حافظ
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای ازاین دایره بیرون ننهد تا باشد
من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای توا َم سر ِ سویدا باشد
تو خودای گوهر یکدانه کجایی آخر
کزغمت دیده مردم همه دریا باشد
از بن هر مژه ام آب روانست بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد
چون گل ومی دمی از پرده برون آی و درآی
که دگر باره ملاقات نه پیدا باشد
ظل ممدود خم زلف توا َم بر سر باد
که اندر این سایه قرار دل شیدا باشد
چمشت از ناز به حافظ نکند میل آری
سر گرانی صفت نرگس رعنا باشد
حافظ
پی نوشت :
۱- به توصیه بعضی از دوستان برای سبکی صفحه از عکس کمتر استفاده شد.
( البته اگر عکس خوب وجالب پیدا شد شاید توصیه را زیر سبیلی رد کردیم )
۲- خودمان می دانیم رباعی ها تعریفی ندارد اما شما تعریف کنید توی ذوقمان نخورد و
البته به همراه نقد ونظرات
۱- ترانه
1- طعم لبهای تو
هر جا هستی فکر من باش فکر این نفس بریده
اونیکه توخوابش حتی غیرخواب تو ندیده
باز وبسته می شه لبهام هی میای تو خوابو می ری
بس کن این قایم باشک رو داری جونمو می گیری
نفسم تو سینه حبسه - قلبم افتاد به شماره
اسمتو داد می زنم باز تو نمی شنوی دوباره
حالا نیسی و به یادت گلها بی تو قد کشیدن
رزای قرمز هنوزم بوی دست .... تورو میدن
حالا هرروز ساعت نه ماهیا از پشت شیشه
زل زدن یعنی که بی تو قسمت ماها چی می شه
یه قناری کنج خونه مث من صداش بریده
توقفس پر شده از غم شادی از چشاش پریده
حالا هرلحظه - چش من دنبال ساعت می گرده
وعده دادم به دلم که این دفه زود برمی گرده
حالا من خوا بم و توخواب بارون از چشام می باره
مزه اشک- رو لبهام لباتو یادم میاره
طعم لبهای تو وقتی که می رقصی زیر بارون
طعم گئسی- انارو سرخی چشمای گریون
من رسیدم آخر خط مهلتم دیگه تموم شد
شب تموم شدو دوباره خواب چشم من حروم شد
قاصدک
اول زمستان 89
پی نوشت:
۱- عذر خواهی می کنم از تمام دوستان عزیزی که سر زدند ولی من به عللی شرمنده همه عزیزان شدم 0 سعی می کنم جبران شود .
الکی نوشت : در راستای هدفمند کردن یارانه ها مانیز در خیلی چیز ها بخصوص انرژی دار ها و حاملان انرژی وزایندگان انرژی صرفه جویی خواهیم کرد