قلم بر زر بخش دوم
در بخش نخست تلاش کردم تا عنوان کتاب «شهرباران» را با عنایت به اشعارومحتویات کتاب بررسی کرده ومطالبی راکه نیاز به بزرگنمایی و تاکیدداشت مورد توجه بیشتری قراردهم .
و امادر ادامه مطلب درقدم سوم سعی دارم تا فرم اشعار(قالب)را با دقت بیشتری زیر ذره بین گذاشته ونکات جالب آن را پررنگتر کنم، امیدکه مورد استفاده قرار گیرد.
امروز دوست خوبم همایون احمدوند در انجمن غزلی راخواند با مطلع
بازی برای ماندن یعنی که رنگ بازی
دنیای رنگ بازی آن روی جنگ بازی
بازی دوستانه ، بین دو تن برابر
آهو پلنگ بازی ،ماهی نهنگ بازی
برای لذت دوباره از غزلش به عصر شعر مراجعه کردم، امیدوارم شما هم لذت ببرید.
(این هم یک خبر خوب برای آنها که میخواهند نقد شوند ونقد کنند)
روح الله طالب نیا از دوستان انجمن فراهنگ وبلاگی را باعنوان شاعر مهمان جهت نقد شعر
طراحی نموده است.
اینکه همه چیز از شعر مهمتر است چیز تازهای نیست، جالبتر اینکه همه هروقت میخواهند حجتی بر حرفشان بیاورند از قدرت شعر و ادبیات استفاده میکنند. و آنگاه که بخواهند برای «بچههای شهرداری» کلاس کامپیوتر بگذارند انجمن ادبی را تعطیل میکنند (جل الخالق).
آدرس جدید محل برگزاری انجمن اد بی حکیم فردوسی :
رباط کریم – خیابان میوه وتره بار –بعداز خیابان جهاد- مدرسه بزرگمهر
حالا مطمئنم ازاینکه بگویم یک جرعه از«تاک» با همهٔ نقصهایش
خستگی رااز تن من و شما عزیزان دور خواهد کرد.
تاک
درخت من
درخت مو
به تن کرده لباس نو
به زیر آفتاب و سایه ایوان
تمام برگ هایش را
چو تاب زلف معشوقی
پریشان کرده و از تن
به دار
داربست کهنه ی دیوار آویزان،
گره کرده تمام دستهایش
به دور
هر چه دست آویز
مثال کودکی ترسان
و می لرزد
تمام دست و پایش
چون تن لرزان یک مادر
شبیه نبض بیماری
که آرامیده در بستر،
می لرزد
ومی لرزد
به لمس بوسه ای از باد
بسان برده ای رقصان،
چنان در خویش گم گشته
چنان گستاخ می پیچد
ومحکم می کند خود را
که گویی تا خود خورشید
آری،
تا خودخورشید راهی نیست
و باد آهسته در گوشش
نوازش می کند
هو هو
زمستان نیزدر راه است .
و او یک بار دیگر، تا خود دیوار می لرزد
و محکمتر به دور هرچه هست ونیست
می پیچد،
سرش را در مسیر آفتاب تازه می گیرد
وخون زندگی از نو
درون شاخه هایش تازه می گردد
و برگ کوچکی
در انتهای شاخه ای، بیدار می گردد
و کم کم سایه از ایوان
به سمت دیگری آرام می چرخد.
قاصدک