۱-شعر
درخت و قوچ
می فشارم چشم هایم را به روی هم
و پیدا می شود کم کم
پس از یک قرص خواب و
اندکی قرآن...
برای خواندن ادامه شعر روی ادامه مطلب کلیک کنید
........................................................................................................................................
این روزها آرش سیفی با غزل های قشنگش تولد خودش راجشن گرفته است
اماچه جشن غمگینی
خوب البته دلمان برای شعر های فاطمه اختصاری تنگ شده است اما وبلاگ او این روزها روز نوشت است .
انجمن حکیم فردوسی هر هفته چندشعر تازه دارد.
پی نوشت :مگر نه اینکه نظرات هرکسی برای خودش محترم است پس معنای فیلتر در وبلاگ های ادبی چیست ؟
دوباره نوشت : متاسفانه سایت آرش سیفی دوباره فیلتر شد .
درخت وقوچ
می فشارم چشم هایم را به روی هم
و پیدا می شود کم کم
پس از یک قرص خواب و
اندکی قرآن
سیاهی های یک گله
به روی کوه خواب من
و پنهان می کند خورشید
خودش را از نگاه من
به پشت کوه برف آلود و رمز آلود خواب من
ودر پیشانی گله
روان قوچی که در شاخش
نگاه قرمز خورشید گم می شد
و گم می شد صدای هر چه می آمد-
درون های و هوی گله و فریاد زنگوله
وقوچ ما !
تمام فکر و ذکرش میش هایش بودو -
زنگوله !
...
تمام گوسفندا ن سر به زیر آرام پشت هم
و در اجبار گله خسته و غمگین
سرازیرو روان آرام مثل هم
گهی یک بره از مادر جدا افتاده
آهسته - صدایش می کند مادر
و گاهی هیکل قوچی - جدا انداخته
مادر
صدای بره با فریاد با تشویش
میان این همه فریاد- مثل هم
به دنبال صدای مادرش
گه زیر گاهی بم
مکرر می شود تکرار- پشت هم
و رویا هایشان مثل صدای پایشان
تکرار- مثل هم
...
ویک لحظه درون خواب من تشویش
پیدا شد
درخت سیب سرخی هم نمایان شد
زمستان بود وسرما بود و
تن پوش درخت از برگ بی حاصل
درخت لخت و عریان
نیمه اش از برف پوشیده
ودیگر نیمه اش پنهان
به روی شاخه هایش سیب آویزان!
...
دوباره گله ای از دور پیدا شد
و قوچی که جدا مانده
به پشت گله پنهان شد
ودندان قرچه سگ ها
گهی پیدا - گهی پنهان
هراسان می برد باگله
زخمی قوچ مغضوبی - که تنها
جرم آن
رویای میشی بود و گاهی- فکر زنگوله -
وشاید پرسشی از سیب های سرخ رمز آلود
و راز مردهایی که ...
که هرشب گله کم می شد
...
وشب کم کم نمایان شد
گذشت از پیش چشم او
به پای لنگ خود این آخرین بره-
رمه اجبار رفتن داشت
و شاخ قوچ سردمدار گم می شد
...
شب تاریک و گله خواب
درخت و قوچ نیمه(ه)جان
به روی شاخه هایش سیب آویزان
به دورش حلقه ای از گله!
اما گله گرگان
صدای خنده سگها
صدای زوزه چوپان
صدای هی هی طوفان
وسیب سرخ مرموزی
به روی برف ها غلتان
شعرازقاصدک
سلام
شاهکاریست برای خودش این شعر
وپنهان میکند... خود(ش)را از... اضافۀ وزن دارد
چهار شنبه گپی میزنیم اگه دوشنبه بزاره ...
راستی چرا نظرگاه خصوصی نداری ؟هان... !
سلام
لطف دارید - عزیز دل من
خوشحال می شوم وقتی نظرشما را می بینم
و دوباره دلم برای چهارشنبه تنگ می شود.
------
تقدیم به روی گلت ای ماه
مدی که درون دل ما از اثر توست
--------
نمی دانم چرا خصوصی نداره
من همیشه حموم عمومی می رفتم - شاید به این خاطره
-----
ghasedak_parande@yahoo.com
در خدمت شما هستم
باز شب میشود
ماه طلوع می کند
مهتاب چادر نقره ای اش را بر سر شهر فرو می افکند
شب زیبایی است
اما من می ترسم
دیگر ستاره ای در اسمان پیدا نباشد تا وقتی می ایی راه را نشانت دهد.
ممنونم دوست عزیز. این شعرتونو خیلی دوست داشت منم تا چند وقت پیش فقط قران ارومم میکرد ولی نمیدونم دیگه اونم ارومم نمیکنه. مرسی
سلام
لطف کردی عزیز
خوش حال شدم از حضور دوباره شما و دوباره لینکتون خواهم کرد
-------
حالا از کدام مسیر برگردم و بگویم
تابلو ها عوض کرده اند
سو شیانت
------------------
هفتاد هزار بار مهمانم کن
من کهنه کویر خشکم ای ابر بهار
یک بوسه آبدار مهمانم کن
[گل]
با احترام در رباعی خانه من میهمانید.منتظرم.[گل]
سلام
درود بر شما
خدمت رسیدیم و حظ بردیم
قربون تو عزیز دلم
شرمنده کردی منو
من با شعر به روز کردم!
منتظرت هستم حسابی
و الانم دارم شعرت رو می خونم
سلام
قابلی نداشت
اما درموردشعر نظر و نقد هم بگذارید ممنون می شوم
-------
سلام و سپاس
سلام
بر خاله گرامی و سپاس
و آن شب هم که خوابت برد
کنار بسترقرآن
میان دست هایت بود قرص خواب آوری پنهان
تو خوابت برد بی قرآن
بدون زحمت قرص های خواب آور
سکوت گله ای در پشت چشمانت شتاب آور
هوس بر شاخ قوچی نیمه پنهان بود
در آن وحشت افزای فضای دشت
نگاه ماده میشی گریزان از نگاه گله ی قوچان
وکم می شد از آن گله هزاران قوچ در هرشب
یکی با پای کج می رفت
و آن دیگر نگاهی کج
و زنگوله تنها دمخور میش سپید گله ی خوابت
فریب می داد له له (ه)سگهای آلوده
و نزدیک نگاه میش تنها
درختی بود غرق مه
خاکستری انگار
و بوی زهر می آمد زهر شاخش
درخت سیب بود
اما بروی شاخه هایش افعی وحشت افتاده
کجا می شد نهان
آن میش
کجا گله
کجا آرامش از طوفان همسایه
کجا افتاده بره ی کوچک
کجا مادر
به بع بع تا دمی می شد رها از سینه ی
میش بی چاره
هیبت قوچی چو یک سایه بروی
هستی شومش افتاده و جرمش هرچه بود و هست
پای رقص زنگوله است
کجا می رفت میش بی چاره
درخت سیب هم
با کودکی مرموز
برای قوچ های گله ی گرگان
چای دم می کرد
کجا می رفت میش بیچاره
سحر می شد
کنار بستر قرآن
و چشمانت به خواب میش، تر می شد
و خواب چشم ها و میش تنهایش
درون گرگ و میش صبح گم می شد
...................................................
بازهم این واژه های سر به هوا جاری شدند در کنار استوار بی عیب ونقص شعر شما
ببخشایید برما جسارت صف آرایی واژه ها را
سلام
سپاس از حضورت -
و ازشعر زیبات که نشانه خوبی بود
--
نظرات شما برای من ارزشمند است
بخصوص اگر نقدی باشد
که به دیده منت می پذیرم
بدون هیچ اضافه گویی، زیبا بود
شعری که تصویر شد هنگام خواندنش.
موفق باشی.
سلام عزیز
درود بر قدمت
خوشحال شدم
-----
نظرت برایم بسیار دلگرم کننده بود
سلام دوست عزیز
ممنون از دعوت شما اما پستای اخیرتون همه چیز داشت جز ترانه
یه ترانه بود که خوندم و ترانه خوبی بود اما بنظرم بیشتر
باید روی موسیقی ترانه کار کنید و البته ارتباط عمودی
موفق باشید
سلام
سپاس از حضورت
--
در هنگام پست ترانه از شما دعوت کرده بودم
و دوباره این کار را خواهم کرد
نظر شما در مور ترانه هایم بسیار مهم است
من از روی ندانستن وزن ترانه نمی گویم
به ترانه علاقه زیادی دارم و تلاش خواهم کرد با راهنمایی ها شما بهتر گردد
-----------
در مورد موسیقی و رابطه عمودی هم حتما مطالعه و تحقیق بیشتری خواهم کرد
روی کوه خواب من !
ببخش که کمی از جملاتت رو بیشتر دوست میدارم ...
سلام
لطف کردید و حضورتان ارزشمند تر از هر چیزی است
--
سلیقه شما نیز محترم
ببخشید نظرتون رو دیر دیدم. شعر زیبایی بود.
رستگار باشید
سلام
عزیز هم نام من -قبلا سابقه آشنایی با شمار ا داشته ام
خصوصا در وبلاگ ادبی فردوسی و در وبلاگ زیر چتر باران
سپاس از حضورت و نظرت در مورد استاد شجریان
پایدار باشید
سلام قتصدک ممنون که خبرم کردی لذت بردم از شعرت قافیه بندی آهنگ درون شعر جا افتاده بود ولی شعر بلندی بود ومخاطب رو بیشتر با خودش نمی بردم اما در کل زیبا بود و پسند ید نی در میان شعرت 16 بار از حرف ربط (و) استفاده کردی و(6) دفعه هم از واژه ی گاه گهی که این خود سبب کهنه شدن زبان شعر میشد
درکل جمع بندی می کنم قافیه و آهنگ درونی شعر خوب بود تصاویری دلپذیری داشت می توان به راحتی فضا را دید
اما مشکل
یک فرم ذهنی نداشت یعنی میشد چند تا یی از سطر هارو حذف کرد بدون اینکه ضربه ای به شعر وارد بشه
دراز بودن شعرت
زبان کهنه ای که انخاب کرده بودی
اما پیشنهاد
1برای این جورشعر های داستان وار توصه میکنم که سمفونی سپیده دم سید علی صالحی رو بخونی
برای زبان نو اگر مایلی داشته باشی باید کتاب های رمان جدید رو بخونی وشعر های امروزم
درکل دستت درد نکنه زیبا بود وپسندیدنی
سلام
سپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاس
واقعا لذت بردم از این همه دقت و نظرات قشنگ که هر کدام
می تواند چراغ راهی باشد
---
چشم در مورد توصیه های شما حتما وقت می گذارم
وقول می دهم اثرات آن را به نظرتان برسانم
---
پایدار باشید
سلام جناب معبودی
ممنون
شعر زیبا و جالبی بود و تصویرسازی زیبایی داشت
بازم ممنون
موفق باشید
سلام
آقای عباسی
می دانم از ترانه بیشتر لذت می برید
اما به هر حل نظر شما برایم ارزشمند است و درود می گویم بر شما با این نظر دلگرم کننده
موید باشید و پایدار
سلام جناب معبودی
ازدعوت شما ممنونم شعر زیبای شمارا خواندم واستفاده کردم.خدمت شماعرض کنم
1ـ باتوجه به وزن اصلی شعرشما (مفاعیلن/مفاعیلن/مفاعیلن....)متأسفانه اولین مصراع شعرتان ازوزن اصلی خارج است ودر وزن (فاعلاتن/فاعلاتن/فاعلاتن...) سروده شده است که حتماً باید اصلاح شود.
2ـ نمیدانم چقدربااصول وزن نیمایی آشناهستید.معمولاًدروزن نیمایی ،آخرهرمصراع یا پس از دوسه مصراع ،آخرمصراع راباهجای کشیده تمام میکنند تامصراع بعدی ازنظر ادامه ی وزن مستقل ازمصراع قبلی باشد.این عمل باعث میشود که خواننده نتواند تمام مصراعها یا تمام یک بند شعررا یک نفس بخواند وشعرش به بحرطویل تبدیل نشود.اما درشعرشما این اصل رعایت نشده است وبسیاری ازبندهای شعرتان رامیشود یک نفس خواند به عنوان مثال دربند(ویک لحظه درون خواب من تشویش پیدا شد درخت سیب سرخی هم نمایان شد زمستان بود وسرما بود و تن پوش درخت از برگ بی حاصل درخت لخت و عریان نیمه اش از برف پوشیده ودیگر نیمه اش پنهان به روی شاخه هایش سیب آویزان! )می بینید تمام این بند رامیشود دنبال هم نوشت وآن را مثل شعربحرطویلی خواند.درحالی که درشعر نیمایی این گونه نیست.به این شعر نیما دقت کنید.
می تراود مهتاب/میدرخشد شبتاب/نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک/غم این خفته ی چند/خواب درچشم ترم می شکند...)ملاحظه می فرمایی آخرهرمصراع به یک هجای کشیده ختم شده است وامکان ندارد مصراع بعدی را بلافاصله وبدون مکث خواند.ودرواقع بعداز خواندن هرمصراع نیاز به یک تنفس کوتاه میباشد.واین یعنی استقلال مصراع ازنظروزن عروضی درشعر نیمایی.
متشکرم موفق باشید.
سلام
درودو سپاس فراوان بر شما فرهیخته عزیز
گفتم که نظر شما دوست عزیز برایم بسیار قابل تامل و مهم است و خوشحال هستم از این که در مورد شما و نظرات ارجمندتان
اشتباه نکرده ام
---
حتما در مورد مواردی که اشاره کردید مطالعه و کار خواهم کرد
به خصوص وزن شعر و توانایی گسست در ابیات و استقلال مصرع ها
-----
بسیار آموختم
زنده باشید و منتظر نظرات بعدی شما هستم
سلام دوست شاعر!
کارت رو تا آخر خوندم و مخصوصن از پایانش لذت بردم!
پایدار و موفق باشی!
سلام
جناب کشوری عزیز
سپاس از حضورتان ونظر ارزشمند شما
----
نیازمند نقد هستم و شما هم که صاحب نظر هستید پس دریغ نفرمائید.عزیز
سلام
شعرت را خوندم
راستیاتش من چون ازین سبک شعر سر در نمی ارم چیزی نفهمیدم
همیشه شاد و برقرار باشید
سلام
دوست خوبم
هر چند می دانم شکسته نفسی می کنید ولی از نظر
خوب شما سپاسگزارم .
منتظرتان هستم در پست های بعدی
ومنتظر غزل های زیبای شما در رویای شیرین
سلام دوست من
شعرت سرشار از بودن تازگی و سادگی بود
مثل دشت فراخ و زیبا
سلام
سپاس از حضورتون ونظر دلگرم کننده شما
زیبایی لطف حضور شماست
آفرین آفرین آفرین
این شعرتان به نظر من شاهکار شعر استعاره و تمثیل است
شعری مملو از تصاویر بدیع و مفهومی قوی که با احساسی رنگیو رقیق آمیخته شده
درد را در تمام شعر می توان حس کرد
آری سیبها یکی یکی می افتند و کم می شود هر روز از گله ها قوچ ها
آری قوچ ها را باید کشت چون بزرگند قوی اسند و ازاده و مغرور
موید باشی و شاعر. تو می توانی تاثیر گذار در آینده ادبی این مرز بوم باشی قول میدم
سلام
عزیز دل من - واقعا خوشحال می شوم از نظرات شما
سپاس از حمایت قشنگت و دلگرمی که من می دهید
---
امیدوارم می شوم به خودم
------
صدای تو در گوش من همیشه می ماند
چو گوشواره عزیزم طلای پند هایت
---------
آی ی ی ی ی ی ی پس کی چهار شنبه می شـــــــــــــــــــــــــ ه
آمدن را
از باد و باران بیاموز
رفتن را
از دل ِ من
بروزم.
سلام
سپاس از حضورت
---
آمدم و خواندم - درود
سلام دستتون درد نکنه،فکرتون قلبتون مغزتون درد نکنه به خاطر این همه تصاویر قشنگ احساسی زیبا ببخشید من در حد نقد کردن نیستم بعضی چیزها رو از خودتون یاد گرفتم تصاویر بسیار زیباو پر از احساس داشت کاش این قدر طولانی نبود
سلام
درود بر شما خانم چهاردولی عزیز
بسیار خوشال شدم از حضورتان و نظر دلگرم کننده شما
---
حق با شماست مقداری طولانی است که از اجبار داستان بود و باید سعی کنم در کمترین مقدار حرفم را بگویم
به امید دیدار
سلام
خیلی زیبا و روان بود جناب معبودی.. لذت بردم.. دست مریزاد.
سلام
احمدعزیز
درود وسپاس از حضور و نظر روحیه بخش شما
----
به راهنمایی های شما نیاز دارم
خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه دیوار بگشایی
لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟
ممنونم و متاسف از اینکه یاداوری خاطره بد بود.
سلام
دوست خوبم
---
درود بر قلب مهربانتان
شادی و غم دو روی سکه زندگی است
تا سکه چند بار بچرخد و کدام بر کف دست مان بنشیند .
----
حالا دیگر از حضور و الطفات شما خوشحالم
سلام سلام...
من آپم...
آپم من...
▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒███▒▒▒▒██
▒▒▒▒▒▒█▓▓█▒██▓▓▓██▒█▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▒▒▓█▓▓▓▓▓▓▓█▓▒▒▓█
▒▒▒▒▒█▓▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓█▓▓▓▓▓▓█▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓██▓▓▓▓▓██▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒█▓█▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒███▒▒▓▒▒▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒▒█▒▒▒▓▒▒▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓███▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒ آپم ▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒█▓▓▓█▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓█▓▓▓█
▒▒██▓▓▓█▓▒▒▒██▒██▒▒▒▓█▓▓▓██
▒█▓▓▓▓█▓▓▒▒█▓▓█▓▓█▒▒▓▓█▓▓▓▓█
█▓██▓▓█▓▒▒▒█▓▓▓▓▓█▒▒▒▓█▓▓██▓█
█▓▓▓▓█▓▓▒▒▒▒█▓▓▓█▒▒▒▒▓▓█▓▓▓▓█
▒█▓▓▓█▓▓▒▒▒▒▒█▓█▒▒▒▒▒▓▓█▓▓▓█
▒▒████▓▓▒▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒▒▓▓████
▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒ آپم ▒▒▒▒▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓█▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒▒████▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓████
▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█
▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓█▒█▓▓▓▓▓▓▓▓█
زود بیا...
منتظرم..
سلام
اومدم رفیق
سلام جناب معبودی
ممنونم از حضورتون
خواندم
و معناهایی رو دراون دیدم که لذت بردم
درود
سلام
لطف کردید
----
از نظر خوب شما سپاسگزارم
به گزارش شبکه العربیه از یک مقام موثق در صورت کثرت راهپیمایان دستور عدم برخورد صادر شده است و این نشان میدهد تهدیدهای قبلی صرفاً جهت ایجاد ترس و ارعاب و نتیجتاً عدم حضور مردم در راهپیمایی بوده تا بدین وسیله بتوانند اعلام کنند جنبش سبز مرده است.
ساعت 3 امروز میدان امام حسین و میدانهای بزرگ سایر شهرها...
باید سبز شد
باید جوانه زد
علف های هرز تمام باغ را پر خواهند کرد
اگر
جوانه گل ندهد
پیچکها خفه اش خواهند کرد.
سلام به روزم و منتظر شما.
آمدم عزیز
سلام
فضای شعر برایم جذاب و جدید بود
کاش موجزتر بود
موفق باشی آقاعباس
سلام
سپاس ازحضور خوب شما
----
حق با شماست - طولانی شد
بسیار از حضور مهربان شما متشکرم.
وظیفه بود
حداقل به رسم هم کیشی
-----
سلام گلم خوندمت خوب کار میکن یموفق باشی
سلام
عزیز -
سپاسگزارم
شما هم موفق باشید - پایدار
قربانت دوستم
سلام
و تشکر-
قلب پنجم را چه کارکردی؟
سلاااااااااام
خیلی خوب بود ...
امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام
لطف کردید -
خوبی لطف حضور شماست
شما هم موفق باشید و شاد
سلام
کارهایت خیلی خواندنی هستند گفتنی هارا میگذارم برای بعد
راستی همیشه هوای برادرت را داشته باش
پدرود
سلام
درود بر شما عزیز
لطف دارید
منون می شم راهنمایی کنید.
---
حتما سر می زنم
ضمنا می بینی که لینک شدی
سلام
" آلبوم رُکیَه صَفَر با صدای اسحق احمدی "
به روزم با آلبومی کاملا بندر عباسی و بسیار متفاوت ...
منتظر حضور صمیمانه ی شما دوست عزیزم هستم ...
سلام عزیز
هلل فروش والا
ممنون که سر زدی باید بگم که آره شعر سپیدم دارای موسیقی خواص خودش است ولی جای قافیه مشخص نشده است یعنی متوان در هرجا از قافیه استفاده کرد مانند شعر هایی که از احمد شاملو به جای مانده
در جای دیگر باید بگم استفاده از کاما یا مکث هایی در شعر مثل شعر های سهراب سپهری
به جز اینها چند ین چیز دیگر هم هست مانند ترجیع در شعر احمد شاملو مانند در ساعت پنج عصر
ویا تکرار که من از اون استفاده میکنم که بیان گر تاکید وحالت یه چیز در شعر است مانند مکا به راه افتادیم به راه افتادیم به راه افتادیم ما به راه افتادیم ودر راه هم افتادیم
یا استفاده از صنایع لفضی ومعنوی مانند واج آرایی ویا جناس و ستعاره وغیره
و در آخر به جمله های به هم متصل وبدون حذف در شعر هم باعث موسیقی درونی می شود مانند شعر های سید علی صالحی در سمفونی سپیده دم
سلام
بسیار سپاس گزارم
از توضیح خوب وآموزنده شما
سلام اقای معبودی عزیز.این دوسه روز چند بار اومدم که تشکر کنم بابت لینک اما متاسفانه اینترنت به حلزونی اجازه نداد بهم معذرت خواهی منو بپذیرید و بازهم تشکر بابت لینک
شعرتون به نظرم زیبا بود با نوستالژی خاص خودش و حرف های پنهانی بسیار زیاد که جای هیچ حرفی باقی نمیگذاره اما به نظرم طولانی بودن شعر کمی از جذابیتش میکاست و اینکه زبانتون کمی ثقیل به نظر میرسید نکته دیگه ای که به نظرم میرسه استفاده از حروف اضافه هست و قیود مثلا شاید استفاده از به پشت و یا درون یه جاهایی از زیبایی شعر کم کنه و مسلنا به نظر من میشه کلمات مناسبتری به همین وزن جایگزینش کرد .جسارت منو ببخشید عزیز
باز هم تشکر
قربان شما
سلام
ممنون از نظرات خوب و راهنمایی شما
---
ببخشیدکه باعث زحمت شدم
سلام
شعر زیبایی خواندم
کاش موجزتر بود
ترکیب سازی های"خنده-زوزه-هی هی"جذابند.
سلام
درود بر شما دوست عزیز
جالب تر تصویر رباعی شما بود
سلام.ممنون از لطفت.
سلام عزیز
قربان شما
سلام برشما
باغزل (هزارۀ ققنوس ) منتظر حضور سبز شما هنرمندفرهیخته هستم.