باده شبگیر

دل نوشته های قاصدک

باده شبگیر

دل نوشته های قاصدک

خط

  

رنگ رخسار من و چادر محبوب یکی است

پیش ظالم چه تفاوت که بد و خوب یکی است

 

نقل این نیست که من از چه دلم خون شده است

زخم فولاد و زبان و رخ محجوب یکی است.

  

فتنه از خط میان من وتو پیدا شد

ورنه سبز چمن و رنگ ته جوب یکی است .

 

اختلاف  نظر  از  طرز نگاه  من  و  توست  

قصه ی فاطمه (ع) و حضرت یعقوب یکی است . 

 

  دست بردار که بر  دسته ی این  خنجرها   

رنگ خون من و ته مانده مشروب  یکی است .  

  

وقتی از چشم یهودا به وقایع نظر ی است

زنده یا مرده ، مسیحایی و مسلوب یکی است .

 

دیگر از حس  کسی  حادثه پیدا  نشود . 

ترک  قلب  من و چینی مرغوب یکی است .   

 

قاصدک از سرسبزت بهراس و ننویس

حرف چشمان تو و نسخه ی مکتوب یکی است .

 

قاصدک 15/10 /92   


پی  نوشت : بعداز  سالی شعری  اومد ومن نوشتم - به خدا هیچ اتفاقی نیافتاده - سالم سالمم

 

لیلا

 

 

بربری ـ تخمه ـ بنز  ـ نازیلا 

دن کشوت ـ شیشه - تیغ ـ گودزیلا 

هرکسی  گفته هرچه می خواهد 

من هم اسم تو می برم  لیلا 

قاصدک